تحقیر شدن مزد کسانی است که روی خودشان خیلی حساب باز کرده اند؛ برای منی که خودم را خیلی باور دارم این یک شکست است. شکستی که دوست ندارم آن را بپذیرم، هرچند که دیگر رمقی و حتی فرصتی برای تغییر آن وجود ندارد.
خدای من، ای پناه همیشگی درماندگی های من! حالم خیلی بد است و بدتر اینکه جرأتش را ندارم خودم را خراب کرده و فریاد اعتراض سردهم. نه اینکه از عواقب فریاد کشیدن بترسم، نه؛ نمی توانم ببینم آنچه یک عمر از شخصیت منطقی خودم ساخته بودم با پرتاب سنگ به آینه وجود هزار تکه خواهد شد.